بسْم الله الرحْمن الرحیم بنام خداوند فراح بخشایش مهربان، الْحمْد لله ثنا بسزا الله راست، الذی له ما فی السماوات و ما فی الْأرْض آن خداى که او راست هر چه در آسمانها و زمینهاست، و له الْحمْد فی الْآخرة و او راست ستایش بخداى در آن جهان، و هو الْحکیم الْخبیر (۱) و اوست راست‏دان راست کار در کار خویش آگاه.


یعْلم ما یلج فی الْأرْض میداند هر چه در زمین فرو شود، و ما یخْرج منْها و آنچه از زمین بیرون آید، و ما ینْزل من السماء و هر چه از آسمان فرو آید، و ما یعْرج فیها و آنچه در آسمان بر شود، و هو الرحیم الْغفور (۲) و اوست آن بخشاینده پوشنده.


و قال الذین کفروا ناگرویدگان گفتند: لا تأْتینا الساعة رستاخیز بما نیاید، قلْ گوى، بلى‏ و ربی لتأْتینکمْ آرى بخداوند من که ناچار بشما آید، عالم الْغیْب الله داناى نهانست، لا یعْزب عنْه مثْقال ذرة دور نبود ازو همسنگ ذره‏اى، فی السماوات و لا فی الْأرْض نه در آسمانها و نه در زمین، و لا أصْغر منْ ذلک و نه خردتر از ذره، و لا أکْبر و نه مهتر از ان، إلا فی کتاب مبین (۳) مگر در نامه نوشته پیداى درست.


لیجْزی الذین آمنوا و عملوا الصالحات تا پاداش دهد ایشان را که بگرویدند و کارهاى نیک کردند، أولئک لهمْ مغْفرة و رزْق کریم (۴) ایشانند که ایشان را آمرزش است و روزى بزرگوار نیکوى بى‏رنج.


و الذین سعوْا فی آیاتنا و ایشان که بر سخنان ما خاستند، معاجزین و میکوشند در ان که ما را عاجز آرند و پیش شوند، أولئک لهمْ عذاب ایشانراست عذابى منْ رجْز ألیم (۵) از سخت‏تر عذابى درد نماى.


و یرى الذین أوتوا الْعلْم و بیند ایشان که دانش دادند ایشان را، الذی أنْزل إلیْک منْ ربک هو الْحق که این که فروفرستاده آمد بتو از خداوند تو راست است و درست، و یهْدی إلى‏ صراط الْعزیز الْحمید (۶) و راه مى‏نماید براه خداوند تواناى بى‏همتاى ستوده.


و قال الذین کفروا ایشان گفتند که بنگرویدند، یکدیگر را: هلْ ندلکمْ نشانى دهیم شما را؟ على‏ رجل ینبئکمْ بر مردى که مى‏خبر کند شما را، إذا مزقْتمْ کل ممزق آن گه که شما را پاره پاره کنند ریز ریز در خاک، إنکمْ لفی خلْق جدید (۷) شما را در آفرینش نو خواهند گرفت.


أفْترى‏ على الله کذبا از خویشتن بر خداى دروغ میسازد؟ أمْ به جنة یا دیوانگى رسید باو؟ بل الذین لا یوْمنون بالْآخرة بلکه ایشان که بنمى‏گروند بآن جهان، فی الْعذاب و الضلال الْبعید (۸) در گمراهى دورند و در عذاب.


أ فلمْ یروْا نمى‏بینند و نمى‏نگرند؟ إلى‏ ما بیْن أیْدیهمْ و ما خلْفهمْ من السماء و الْأرْض که در پیش ایشان چیست و از پس پشت ایشان از آسمان و زمین؟


إنْ نشأْ نخْسفْ بهم الْأرْض اگر خواهیم ما در زمین فرو بریم ایشان را، أوْ نسْقطْ علیْهمْ یا فرو افکنیم بر ایشان، کسفا من السماء پاره‏اى از آسمان، إن فی ذلک لآیة در آنچه مى‏بینند از آفریده ما نشان توانایى ماست، لکل عبْد منیب (۹) هر بنده‏اى را که با ما گرائیده بود.


و لقدْ آتیْنا داود منا فضْلا داود را دادیم از نزدیک ما نیکویى افزون از آنکه دیگران را دادیم، یا جبال اى کوه‏ها: أوبی معه آواز خویش بتسبیح با داود میگردانید، و الطیْر و مرغان را، و ألنا له الْحدید (۱۰) و نرم کردیم او را آهن.


أن اعْملْ سابغات او را گفتیم زرهها کن، و قدرْ فی السرْد و اندازه میخ بر حلقه زدن نگاه دار، و اعْملوا صالحا و کردار نیک کنید، إنی بما تعْملون بصیر (۱۱) که من بآنچه میکنید بیناام.